به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات "خبرگزاری دانشجو"؛ امام حسن مجتبی (ع)، دو پسرداشت که در کربلا به شهادت رسیدند، شب پنجم به نام عبدالله بن حسن (ع) نام گذاری شده، به همین مناسبت چند شعر از شاعران اهل بیتی کشورمان منتشر می کنیم،که در ادامه خواهید دید...
طفلی اگر بزرگ شود با کریم ها
یک روز میشود خودش از کریم ها
عبدلله حسین شدم از قدیم ها
دل میدهند دست عمو ها یتیم ها
طفل حسن شدم بغلت جا کنی مرا
تو هم عمو شدی گره ای وا کنی مرا
آهی که میکِشد جگر من ، مرا بس است
شوقی که سر زده به سر من ، مرا بس است
وقتی تو میشوی پدر من ، مرا بس است
یک بار گفتن پسر من ، مرا بس است
از هیچ کس کنار تو بیمی نداشتم
از عمر خویش ، حس یتیمی نداشتم
دستي كريم هست كه نذر خدا شود
وقتي نياز بود ، به وقتش جدا شود
از عمه ام بخواه كه دستم رها شود
هركس كه كوچك است ، نبايد فدا شود؟
بايد براي خود جگري دست و پا كنم
با دست كوچكم سپري دست و پا كنم
ديگر بس است گرم دلِ خويشتن شدن
آماده ام كنيد براي كفن شدن
حالا رسيده است زمان حسن شدن
آماده ي مبارزه ي تن به تن شدن
يك نيزه اي نماند دفاع از عمو كنم؟!
يورش بياورم ، همه را زير و رو كنم؟!
آماده ام كه دست دهم پاي حنجرت
تير سه شعبه اي بخورم جاي حنجرت
شايد كه نيزه اي نرود لاي حنجرت
دشمن نشسته مستِ تماشاي حنجرت
سوگند اي عمو به دلِ خونِ خواهرت
تا زنده ام جدا نشود سر ز پيكرت
اين حفره روي سينه ي تو اي عمو ز چيست؟
اين زخم ِ روي سينه ي تو ارثِ مادريست
اين جاي زخم نيزه و شمشيرها كه نيست
بر روي سينه ي تو عمو جان جاي پاي كيست؟
عبداللهت نمُرده ذبيح از قفا شوي
بر روي نيزه هاي شكسته فدا شوي
علي اكبر لطيفيان
يك نفس آمده ام تا كه عمو را نزني
كه به اين سينه ي مجروح تو با پا نزني
ذكر لا حول ولا از دو لبش مي بارد
با چنين نيزه ي سر سخت به لبها نزني
عمه نزديك شده بر سر گودال اي تيغ
مي شود پر به سوي حنجره حالا نزني؟
نيزه ات را كه زدي باز كشيدي بيرون
مي زني باز دوباره نشد آيا نزني؟
من از اين وادي خون زنده نبايد بروم
شك نكن اينكه پرم را بزني يا نزني
دست و دل باز شو اي دست بيا كاري كن
فرصت خوب پريدن شده! در جا نزني
عليرضا لك
وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد
از درد تو تمام تنم تیر می کشد
طاقت ندارم این همه تنها ببینمت
وقتی که چلّه چلّه کمان تیر می کشد
این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی
پای مرا به بازی تقدیر می کشد
ای قاری همیشه ی قرآن آسمان
کار تو جزء جزء به تفسیر می کشد
این که ز هر طرف نفست را گرفته اند
آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد
بر خیز ای امام نماز فرشته ها
لشکر برای قتل تو تکبیر می کشد
حامد اهور